۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

مجارای دودول اسب


از اونجا كه تو مملكت آمريكا، مثل ما تكنولوژي ماشيني ندارن، هنوز پليس اسب‌سوار تو خيابونا مي‌چرخه و ميتونين گهگاهي برين با دمش بازي كنين.
يه روز يكي از همين پليس‌ها سر يه چهارراهي وايساده بوده سوار اسب! يهو يه پسربچه‌ي 7-8 ساله با يه موتور كوچولوي نو و
براق پيداش مي‌شه.
برای دیدن کل مطلب روی گذینه زیر کیلیک کنید

از اونجا كه تو مملكت آمريكا، مثل ما تكنولوژي ماشيني ندارن، هنوز پليس اسب‌سوار تو خيابونا مي‌چرخه و ميتونين گهگاهي برين با دمش بازي كنين.

يه روز يكي از همين پليس‌ها سر يه چهارراهي وايساده بوده سوار اسب! يهو يه پسربچه‌ي 7-8 ساله با يه موتور كوچولوي نو و
براق پيداش مي‌شه
پليسه كه مي‌بينه موتوره خيلي نو و صفره، به پسره مي‌گه: پسر كوچولو موچولو، اين موتور رو بابا نوئل بهت داده؟
پسره هم واسه اين كه نزنه تو ذوق پليسه مي‌گه آره!
پليسه مي‌گه: خب، پس اين قبض جريمه‌ي 20 دلاري رو هم من بهت مي‌دم كه دفعه‌ي ديگه يادت نره پلاكشو بهش وصل كني!
پسره‌هم كه حسابي پكر شده بوده، در حالي كه داشته برگ جريمه رو مي‌گرفته مي‌گه: آقاي پليس اسب سوار(!) اين اسب رو بابا نوئل به شما اعطا نموده؟ پليسه هم يه لبخندي از روي مهر و محبت پدري...اِ يعني قزويني...مي‌زنه و ميگه آره پسرم، بابا نوئل اينو داده بهم!
پسره مي‌گه: خب پس از دفعه‌ي ديگه كه خواست بهت اسب بده بهش بگو كه دول اسبه رو عوض اينكه رو زينش بنشونه و لباس
پليس تنش كنه، از زير تخماش آويزون كنه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برای تبادل لینک با من سایت من را با نام فقط+18کیلیک کند لینک دهید بهد به من خبر بدید

New Page 3